چه اشکالی داره؟

تاریخچه

روزی روزگاری در یک زمستان سخت و پر سوز گروهی از مردمان ایران در محفلی جمع شده بودند در آن محفل شیخ بزرگ که اسمش امیرحسین بود کنجکاویی عجیبی برای دانستن یک راز بزرگ از دوستان را داشت ایشان میخاست که بداند که یکی از پیران مغان که بعد از سالیان سال به محفل پیوسته بود با چه کسی عقد و پیوند عاطفی بسته است دوستان دیگر این امر را اشکال دانسته و خواستن او را آگاه به اشتباه خویش کنند ولی شیخ بزرگ این امر را طبیعی میدانست و با جمله ی چه اشکالی داره به گفته ی خود ادامه میداد در این هنگام پس از تکرار مکرر جمله ی چه اشکالی داره و تاثیر نکردن سخن شیخ بر دوستان جمله کنجکاوم رو بیان نمودند و در اسنادی دقیق تر گفته شده ایشان دو جمله رو پشت سر هم میگفتن و از گفته ی خویش پایین نمی آمدن.

قواعد

  • زمانی که سفارش اسنپ فود دادی و در شرکت هستی، ولی لوکیشن خونه رو دادی
  • زمانی که سعی میکنی عکس یک شخصی رو ببینی و طرف نمیخاد
  • زمانی که اشتباه مرج فیچرتو به مستر میزنی
  • زمانی که متریک های مانیتورینگ ست نمی شود
  • زمانی که اسنپ از شهر دیگه ای میگیری و طرف قبول میکنه
  • زمانی که آسانسور خراب میشه و باید با پله ها بیای بالا
  • زمانی که کار ها پیچ خورده و راه حلی وجود نداره
  • اگه دسترسی خواست بهش دسترسی بدیم
  • زمانی که سرور اصلی oops میخوره
  • زمانی که سرور اصلی خطای 5xx میخوره
  • زمانی که چایی یا قهوه نباشه
  • زمانی که VPN قطع میشه
  • زمانی که نهار دیر میاد
  • پسری که فیلر بزنه استاد رد کردند
  • زمانی که برق میره

پیروان

حسین فتاحی معین نوغانی امیررضا مقدم پور محمدرضا حسینی جلال حسینیان مصطفی کشوری